خوبــرویــان جهـان رحم نـدارد دلـشـان **** بایـد از جـان گذرد هر کـه شود عاشقشان
روزی که از گِل می سرشتند پیکرشان **** سنگی اندر گِلشان بود که آن شد دلشان
تو را دیدم ولی در خواب بودی
مگر از عشق من سیراب بودی
نکردی یک نظر بر چشم مستم
******************************************************************************************
الهی
الهی به زیبایی سادگی !
به والایی اوج افتادگی !
رهایم مکن جز به بند غمت
اسیرم مکن جز به آزادگی !
*******************************************************************************************
به غم کسی اسیرم که زمن خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من زغصه خون شد دل تو خبر ندارد
*******************************************************************************************
سلام
خسته نباشی دجی صبا
امیدوارم همیشه در تمام مراحل زندگی موفق باشی
وبلاگ خوبی داری.
روزهای بارانی را دوست دارم زیرا که خیس شدن با تو در زیر باران دوست دارم!
پس فقط در روزهای بارانی به یاد من باش!
مسرور باش !شاد زی!
به ما هم یه سر بزن!
بای!
سلام
ممنون که سر زدید از لطفتون ممنون حتما اگر نیاز به هم صحبت داشتم سراغتون میام
من از جنس احساسم برای تو بهشت خواهم ساخت
من عاجزانه می گویم که به عشق تو نیازمندم
من هنوز به بارگاهی نرسیدهام که عشق ببخشم و جانم عشق طلب نکند
من تو را دوست دارم و از قلب سرخ تو به قلب آبی آسمان می رسم
شهریست در کناره آن شط پر خروش
با نخلهای درهم و شبهای پر ز نور
شهریست در کناره آن شط و قلب من
آنجا اسیر پنجه یک مرد پر غرور
آن ماه دیده است که من نرم کرده ام
با جادوی محبت خود قلب سنگ او
آن ماه دیده است که لرزیده اشک شوق
در آن دو چشم وحشی و بیگانه رنگ او
اکنون منم که در دل این خلوت و سکوت
ای شهر پر خروش تو را یاد می کنم
دل بسته ام به او و تو او را عزیز دار
من با خیال او دل خود شاد میکنم